امیرحسین میلانچی: «این آقا شهردار رشت هستند که افتخار دادند امروز با تاکسی تشریف ببرند کاملاً اتفاقی.عکاس هم همون‌جا بود دقیقاً کاملاً اتفاقی. زاویه کتاب هم یه جوریه که عکاس راحت بتونه بخونه بازم کاملاً اتفاقی.فقط راننده چرا سرش تو کتابه؟»،

آدم: «شهردار رشت کاملاً خالصانه و بدون ریا خواسته با تاکسی بره سر کار که متأسفانه یه نفر یه عکس باکیفیت و البته صددرصد یهویی ازش می‌گیره.قدر این مسئولینو بدونیم، ببینید چطور برای رضای خدا خودشو نابود می‌کنه.»،

هچلهفت: «یه روز عادی در رشت. من به‌صورت کاملاً کاملاً، تأکید می‌کنم کاملاً اتفاقی شهردار رشت رو تو تاکسی دیدم که مشغول مطالعه عمیق با عینک دودی بود اونم تازه گفتم یه عکس بگیرم تا الگویی بشه برای بقیه شهردارا»،

غفوریان: «شهردار مردمی! رشت سوار تاکسی‌ای شده که برای مطالعه مسافر‌ها کتاب داره. بعد درحالی که با عینک آفتابی در زاویه‌ای مناسب برای عکاسی مثلاً داره کتاب می‌خونه، یک شهروند ناقلا میاد ازش عکس می‌گیره و خلاصه اینکه ریا می‌شه وگرنه شهردار خودش از این ادابازی‌ها بدش میاد!»،

حسین: «باشه ما باور کردیم شما با تاکسی تو شهر تردد می‌کنید، ولی خداوکیلی هیچ کس با عینک آفتابی کتاب نمی‌خونه»،

سجاد فیروزجاه: «قشنگ معلومه راننده منتظره شوآف آقای شهردار تموم بشه تا حرکت کنه»،

شهربانو: «ایشون شهردار رشت هستن، دیروز تصمیم می‌گیرن سوار تاکسی بشن که از قضا یه عکاس هم نزدیک اون تاکسی هست و عکس می‌گیره! خیلی اتفاقی هم کتاب رو طوری گرفتن که اسم کتاب تو عکس مشخص باشه و احتمالاً با عینک دودی هم بهتر می‌تونن متن کتاب رو بخونن! مردمی بودن به این حرکات نمایشی نیست.»،

جنگلبرد پیر: «بیشتر از اون عکس و حرکت خز شهردار رشت اینکه بعضی از مسئولان مارو هالو فرض می‌کنن ناراحتم می‌کنه»

صباغی: «اگر ایشون همون شهردار رشت هستند که به خودشون نامه زدن، زیادم نباید متعجب بشید. از قضا یه سریا هستن که کارهاشون همیشه باید دیسیپلین خاصی داشته باشه. احتمالاً روز قبل به خودش نامه زده اخطار کرده که زیاد در بین مردم نبوده.»